۱-
باز
می خواهمت ...
نامکشوف
چون دریایی عمیق
که انتهایی نیستت
اسرار آمیز
من
به بویی شیفته
می کشم بال درون آب
تا
چنگ اندازم
لرزان
به گاه طلوع
در چشمان آسمان
_ موهای باد خورده چمن پاییزی _
و گام های آهسته آهسته من
پس
لبخند آرم بر لب
از بزرگی
یا زیبایی ات
نمی دانم ...
می لرزم
هنگامی که لبخند بر لب آمده است
۲-
ساعت از حرکت فرو مانده
این را خود دیده ام
در شکاف میان دو کوه
دستان پیر خرچنگی
که می شکافد
تا بیابد قلب شیشه ای
سرخ فام الماس
نگین انگشتر پری
حسرت خسروان
آن تویی
۱۳۸۶/۱/۳۰
زیباست ... مثل طراحییاتون.....
موفق باشین
ممنون و متشکر
سلام اگه با تبادل لینک موافقی بروزم سر بزن
سلام و...
لینکی بابا...
سلام
خوب و خوشی؟
ساعت از حرکت فرو مانده...
زمان را باید برید
موج جالبی بود...ممنون از دست توانایتان
سلام
و سپاس
و سپاس
بازم زیبا بود
ممنون
مثل همیشه زیبا
موفق باشی.
تشکر
سلام بروزم باهمدم پیر حرا
سلام
وبت زیبا و معنی دار است
موفق باشی...
التماس دعا ...
خدا نگهدار
ممنون
آه .............خوبی تو؟
ایا ما پایان تلخی داریم یا تلخی بی پایان.....
ما همیشه خوبیم...
عباس کیارستمی می گفت: زمانی که در منجیل و رودبار زلزله شد.ناراحت شدم.اما برای این که نشان دهم زندگی همیشه جاری ست.فیلم "زندگی و دیگر هیچ" را ساختم.