مردی که دنیا را فروخت The Man Who Sold The World
بر فراز پلکانی می رویم We passed upon the stair
سخن می رانیم از آنچه بوده ست We spoke of was and when
هرچند من آنجا نبوده ام Although I wasn't there
می گفت: دوستش بوده ام من He said I was his friend
که ناگهان سر رسیده ام Which came as a surprise
خیره به چشمانش، گفتم: I spoke into his eyes
در تنهایی مرده ای ، به گمانم I thought you died alone
در زمان های خیلی ، خیلی دور A long long time ago
نه، وای نه Oh no, not me
هیچ گریزی نیست We never lost control
تو روبرو شده ای You're face to face
با مردی که جهان را فروخت With The Man Who Sold The World
خندیدم و دستانش را فشردم I laughed and shook his hand
و راه خانه را در پیش گرفتم And made my way back home
در جستجوی لانه و سرزمین خود I searched for form and land
سالیان سال سرگردان بودم For years and years I roamed
با نگاهی خیره می نگریستم بی دلیل I gazed a gazeless stare
به میلیون ها مکان At all the millions here
گویا در تنهایی باید می مردم I must have died alone
در زمان های خیلی ، خیلی دور A long, long time ago
کسی چه می داند ؟ Who knows?
نه، وای نه Oh no, not me
هیچ گریزی نیست We never lost control
تو روبرو شده ای You're face to face
با مردی که جهان را فروخت With The Man Who Sold The World
0- دیوید بووی در این بند (We never lost control(، با کلمات بازی کرده و معنای دوگانهای به شعر افزوده است. این دوگانگی در برگردان فارسی امکان پذیر نیست. از این رو باید یکی از آن دو، ترجمه را انتخاب کرد. بگذریم؛ معنای دیگر این بند میشود: هیچ واسطه ارواحی نیست... حال با این معنی نیز می توان شعر را بار دیگر خواند.
1- ترجمه این شعر را در 2 مهر به یاری خانم مهدیه شیخی انجام داده ام.
2- دیوید رابرت هاوارد جونز در سال 1947 در لندن به دنیا آمد.او نام هنری دیوید بووی را برای خود برگزید.گرچه در کشور ما دیوید بووی آن چنان که شایسته است شناخته شده نیست.اما در جهان موسیقی معاصر و به خصوص موسیقی راک یکی از تاثیر گذارترین هنرمندان بوده است.او جایگاه موسیقی الکترونیک را ارتقا داد.خلاقیت او در آهنگ سازی از سویی و ترانه و اشعار پیچیده و سورئال اش از جهت دیگر از او هنرمندی منحصر به فرد ساخته است.پوشش های بووی و آرایش و گریم های اغراق آمیز او که بیشتر به بازیگران پانتومیم می ماند.تاثیر شگرفی در بین خوانندگان راک نهاد.دیووید بووی که از چهره اش به عنوان بوم نقاشی استفاده می کرد.هنرمندان دیگر را به هر چه نمایشی کردن برنامه هایشان فرا خواند.بعد از بووی خوانندگان بسیاری پیدا شدند که چهره هاشان را اغراق آمیز رنگ آمیزی می کردند؛ لنزهای رنگی استفاده می کردند و یا چون او لباس های عجیب و غریب می پوشیدند.دیوید بووی گونه دیگری از انسان معاصر را نه تنها در آثارش بلکه در ظاهر و شخصیت سازی خود معرفی نمود.او گاهی چون زنان لباس می پوشید و آرایش می نمود.و گاهی چون شخصیت های داستان های علمی تخیلی به شکل عجیب و غریبی در می آمد و ادعا می کرد که از کره دیگری به روی زمین آمده است.اما در همه حال با زن و فرزندش زندگی آرامی را می گذراند.او بازیگری بود که سن نمایش را به اندازه تمام مکان های که می رفت گسترده بود.
گسست انسان مدرن از دنیایی که سالیان درازی می پنداشت واقعی ست.هنرمندی را چون دیوید بووی دچار از هم پاشیدگی ذهنی و آشفتگی نموده است.از این روست که اگر در مقطعی از دوران هنری اش زنانه می پوشید اما هیچ گاه همجنسباز نبوده و یا اینکه او هیچ گاه زیگی استاردست Ziggy Stardust نبوده گرچه با شخصیت او سال ها زندگی کرده است.
3- مردی که جهان را فروخت عنوان سومین آلبوم از 24 آلبوم منتشر شده دیوید بووی است. و ترانه ی به همین نام در این آلبوم خودنمایی می کند.این آلبوم در سال 1970 و با 9 آهنگ منتشر شد.که مردی که جهان را فروخت 8 مین آهنگ آن است.
4- شعر راوی مردی ست که در مواجه با شخص دیگری که گویا از جهان دیگر آمده است دچار آشفتگی می شود و ...
انسان امروز را می توان در لابه لای این حکایت یافت.دلهره، سرگشتگی، نبود ایمان و... که در دنیایی امروز موج می زند. دیوید بووی این شعر را تحت تاثیر شعر Antigonish ویلیام هوگز مانز William Hughes Mearns سروده است. در آینده شعر ویلیام هوگز مانز را می آورم.
5- این آهنگ توسط خوانندگان و گروه های مختلفی اجرا شده است.که مشهور ترین آن ها اجرای گروه نیروانا Nirvana در سال 1993 است.صدای خسته و گرفته کرت کوبین Kurt Cobain درونمایه اثر را به خوبی بازتاب می دهد.گرچه دیوید بووی از اینکه کرت کوبین در تنظیم آهنگ دستکاری کرده بود راضی نبود.گویا نمی خواست مردی که جهان فروخت را از دل موسیقی آلترناتیو راک بشنویم.
6- محسن نامجو بر روی همین آهنگ (البته بر اساس تنظیم گروه نیروانا) شعر آتش برفکن را خوانده است.
7- در آخر... دیوید بووی در کنار موسیقی به بازیگری هم می پردازد.سابقه بازیگری او با سابقه موسیقی او پیوند خورده است.
بسبار مفید
و ترجمه ای خوب
ممنون و متشکر
دمت گرم سرت خوش
یه سر بزن به ما اپی جون
چشششششششششششششششششم
خوب بود...شایدم هست
فقط عکس دیوید بوی شما امدی بالایه ترانه کرت کوبین زدی...
یکمی خوب نیست
دوست گرامی من توضیح داده ام و اگر دقت کرده بودید دیوید بووی این ترانه را سال ۱۹۷۰ خوانده و کرت کوبین آن را در سال ۱۹۹۳ بازخوانی کرده است.
آن زمانی که دیوید بووی این ترانه را می خواند کرت کوبین فقط ۳ سال داشته است!
خواهشمندم ادامه مطالب را کلیک کنید...
تو روبرو شده ای
با مردی که جهان را فروخت...
درود
سپاس و درود
مرسی و ممنون
متشکر
سلام .
مرسی بابت حضورتون .
بازم تشریف بیارید . خوشحال میشم .
سلام و شما هم خوش آمدید...
http://ir655.blogfa.com/
خدا خیرتان دهد این ترم چند تا شعر ترجمه شده لازم داشتم برا درس شعر ساده
هماهنگ کن چند تا شعر دیگه هم توی زنبیل خودم دارم... به شرط چاقو و با حفظ امانت داری!
سلام اطلاعات خیلی خوبی بود. فقط معنی این یه قسمت از برگردون شعر رو نفهمیدم
Oh no, not me
نه، وای نه
We never lost control
هیچ واسطه ارواحی نیست
سلام و سپاس
۱- Oh no, not me را می شد این گونه نوشت : < وای نه٬ نه من > اما از غنای شعر کاسته می شد.همچنین در ترجمه باید به جوهر ترجمه توجه کرد نه معنای نعل به نعل...
۲- We never lost control< ما هیچ گاه کنترل خود را از دست نداده ایم> یا < ما هرگز اختیار نداشته ایم>هم ترجمه های ست که اول به ذهن هر کسی می رسد اما اگر به محتوای شعر توجه کنیم متوجه می شویم ما با مردی از جهان دیگر روبرو شده ایم. (مردی که می تواند از برزخ آمده باشد یا از کره دیگر و یا از جنس دیگر باشد و یا ...) اینجاست که باید به خاطر بیاوریم control معنی دیگری هم دارد: رابطی که با احضار کننده ارواح در ارتباط است.
همان شخصی که زمانی که روح را احضار می کنند به زبان او سخن می گوید یا شروع می کند به نوشتن یا ظرفی یا نشانه ی را نا خودآگاه بر روی کلمه های از قبل نوشته شده جابه جا می کند و یا ...
وقتی بدانیم که هیچ واسطه ی ارواحی نیست یا اینکه هیچ احضار روحی صورت نپذیرفته است فریاد بر می داریم: نه٬ وای نه!
باز متشکرم که باعث شدی یک کم دیگر وراجی کنم..
راستی یه توضیح در مورد عکس بچه مدرسه ای ها هم تو نظرات وبلاگ گذاشتم.
سلام
دعوت به همکاری
هی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی
آتش روح دیوانه ام کرد.سلام و خداحافظ
سلام
میرزا شرمنده فرمودید...
سلام . شما لینک شدید .
می تونید منو با کیوسک لینک کنید
www.zoom.back@yahoo.com
متشکر
سلام .
راستی شما چپی هستی یا راستی ؟؟
اهدنا صراط المستقیم
سلام
بسیارعالی .متشکرات
خیلی ممنون...
نمی خواهم بخوانیدم . اینبار می خواهم فقط گوشم کنید
سلام .
این صراط مستقیم کدوم طرفه ؟؟
در مورد جنگ چیزی دریافت نکردم .
راستی من حواسم نبود ایمیلم بالا سمت چپ وبلاگم هست .
اگه جواب کامنتها رو تو وبلاگم بزاری بهتره .
مرسی . موفق باشی
چند روزی خیلی سرم شلوغ ست و تمرکز ندارم...
از این بابت ببخشید...
جواب ها را در وبلاگ شما خواهم گذاشت...
http://shabecinema.blogsky.com/
وبلاگ اطلاع رسانی شب سینماگران
خسته نباشی افرین
ممنون