ما همه تصویر بالا را مات می بینیم... خوب چیز عجیبی نیست...
موبایل کوروش کلاه برداری کرد و رفت... این خبر، هشداری است که باید جدی گرفته شود... اما هشدار دیگری هم هست که باید بیش از پیشگیری چنین اتفاق هوایی به آن توجه داشت. یک نگاهی به فضای مجازی بیندازیم: تمام این فضا پر شدهاست از نکوهش مردم و چهره های سرشناس یا همان سلبریتی ها...
چرا چنین شده است؟ پاسخ آن مشخص است: زیست در یک جامعه ی اخلاق زده...
مردم در چنین جامعه ای به خود حق میدهند درباره ی هر چیزی نظرات فضل فروشانه ای با چاشنی اخلاقی بکنند. به پدر و مادری میمانند که لحظه شماری میکنند تا فرزندش در راه رفته اش، ناکام برگردد و به قول معروف سرش به سنگی بخورد. آن گاه به جان او بیفتند. حکایت موبایل کوروش نیز چنین است. فرصتی به دست آمده که با نوشتن و ساختن ویدیوهای شبه اخلاقی، عصای چوبین خود را بر سر فریب خوردهها فرود آورند. آن هم با نگاه بالا به پایین و توهین آمیزی که تنها از یک پدر و مادر رنجوری برمیآید که تمام کاستیهای خود را خلاصه میکند به این خطای دانسته یا ندانستهی کودکش... در این راه نیز چنان پیاز داغ داستان را اضافه میکنند که یعنی: « بیا...! ببین...! دیدی که از فرامین من سرپیچی کردی... این هم عاقبتش...!» گویا نمیخواهد بپذیرد که خود او در مقام آن فریب خوردهی زبان بسته چه کاری می توانست بکند...
این که شرایط اقتصادی و بحران های پیش آمده، افراد را به سمت و سوی چنین کلاه برادرانیمی برد، بحث جداگانه ای دارد؛ که از آن میگذریم. همه میدانیم که جامعه ما با چنین کلاهبرداری هایی بیگانه نیست... برای مثال خریدهای اقساطی و بلند مدت اتومبیلها و کامیونها، یا تعاونیهای مسکنی که یک یا چند نفر جیب مردم را خالی میکنند و ناپیدا میشوند... اما چیزی که مرا بیش از همه چیز میرنجاند نگاه انتقام جویانه در این فضلفروشی هاست... اخلاقزدگی که گاهی میخواهد موجه و حتی دینمدارانه بنماید که بی هیچ رو دینی نیست...! در ادیان آنانی که باز میگردند، محترم شمرده میشوند. برای مثال سنت پل در مسیحیت که به چنان مرتبه والایی دست پیدا می کند که گاهی حتی از حواریون هم محترمتر خوانده میشود. یا در اسلام، عمر بن خطاب که از دست چپ جبهه کفار، بدل به مومنی دینمدار و حتی خلیفه مسلمین میگردد. در روایتهای شیعی هم حر ریاحی را داریم که بازگشت او، جایگاه ویژهای را برای تو رقم میزند. اما چیزی که در این نگاه اخلاقزده شاهد آن میباشیم: عقدهپراکنی، نخوت و نگاه پدرسالارانهای است که تنها از جامعهای بیمار برمی آید، که از هر فرصتی برای نیش زدن دیگران بهره میبرد و بسیار شگفتتر، از این کار، لذت نیز میبرد.