داشتم تلویزیون نگاه می کردم.میزگردی شاعرانه بر پا بود.شاعران در سوگ مولا می خوانند.اما همه شان حرف های تکراری را در کادوی احساسات پیچیده بودند و هیچ از تنهایی مردی نگفتند که تنها بود. برای او ظرف تعریف نموده بودند و او را در کوفه می دیدند یا عربستان... آن مرد والا یا جنگاور بود و یا مرد خانواده! (همواره به رابطه پدر و دختر بیشتر می پردازند.) آن ها هیچ از مولا نمی گفتند یا نمی دانستند و حتی نمی دانستند سال ها بر سر مناره ها او را لعن می کردند... اما چرا یک مرد جاودان می شود؟
و این راز ماندگاری اوست.
برای حراجی گل ها
قصاب ها را صدا می زنند
بر بازوی جلاد ها نقش داغ ضربدری ست
که خون از هر گوشه آن می چکد
و این راز جلاد بودنشان است
در زیر زمین انسان های زنده ای
را می خوابانند
که از تنگی نفس میرند
در سر چهار راه مردمانی سیاه پوش
به دنبال زیر زمین انند
تا واپسین وداع خود را با عزیزان خود نمایند
بر روی گاری تک چرخٍ کارگری
جسد های خون آلود
از تاریخ دور... به تلی از گلوله های متعفن
بدل شده اند
کلاغان و زاغان محل
هم
حاضر به نوک زدن
بر گندیده استخوان شان نیستند
این جسد ها
از مردمان سیاه پوشی تشکیل شده اند
که برای حراجی گل ها
از جلاد ها سبقت می گیرند
و قصاب ها را شرمنده
دختران سیاه و سفید ... زرد و سرخ
عور و عریان بر سر آفتاب
زار
برای حراجی گل ها
مادران را صلا می زنند
که گونی های برنج بر شانه نهند
تا در نمایش احمقانه بر روی سن
لختی دختران را به تمسخر مردان مست
خندند
که در لابه لای کاغذی سپید
آفرینش را در میان صدای سیفون
فریاد خورند
آن زمان
بر دل کوه خدا می خواندنت
و تو بر تنهایی پیر زن جهود
می گریی
پیر زن در میان دود گاز
نفس نفس می زند
سیلی می خورد
از دستانش حلقه هایش را به تاراج برند
زمانی که شانه ات از خون
حراجی گل ها سرخ رنگ گشت
قصاب ها بر سر مناره مسجد
بانگ برداشتند
نذر می گردانند جسد پاره های مردمانی
هزار رنگ
و در چرخ گوشت پی و استخوان با هم گدازند
تنها کودکی آواره
در استخاره ورود به چرخ گوشت مردد مانده ست...
گویند حفره ی کنده ای
در نا کجا آباد
تنهایی را در آن جار می زنی
به دور از چشم مردم
این روایت ها
پندار همه است و
این نیستی
نام تو را در نقاره کنند
بر فرزندانشان نهند
فرزندان تا پایان سال شان
گردن خمیده از سنگینی نام تواند
که بر زنجیر حصیر پاره بذل کنند
نمی دانند این نام همه را به رویا برد
و این است که شب ها نمی خوابی
۱۳۸۹/۶/۹